صمغ کنگر را گویند و آن را کنگرزد نیز خوانند. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). صمغ کنگر که کنگرزد نیز گویند و خوردن آن به آسانی قی آورد. (ناظم الاطباء)
صمغ کنگر را گویند و آن را کنگرزد نیز خوانند. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). صمغ کنگر که کنگرزد نیز گویند و خوردن آن به آسانی قی آورد. (ناظم الاطباء)
نقر. نقاری. کنداگری. عمل کنده گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نحت، کنده گری کردن در چوب. (منتهی الارب). حکاکی و قلم زنی. (ناظم الاطباء). کنده کاری: گفت چه کار دانی گفت درودگری دانم و نقاشم و کنده گری و آهنگری نیز دانم. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). به اسطخر پارس کوهی است که آن را کوه نقشت گویند که همه صورتها و کنده گریها از سنگ خارا کرده اند. (فارسنامۀ ابن البلخی). و بر سر آن دکه از سنگ خارا سپید به خرط کرده چنانکه از چوب و مانند آن به کنده گری و نقاشی نتوان کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی). نقشبندان کن، به کنده گری بر درت کرده عمرخود سپری. اوحدی (از فرهنگ رشیدی). - کنده گری کردن، حکاکی کردن و قلم زنی نمودن. (ناظم الاطباء)
نقر. نقاری. کنداگری. عمل کنده گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نحت، کنده گری کردن در چوب. (منتهی الارب). حکاکی و قلم زنی. (ناظم الاطباء). کنده کاری: گفت چه کار دانی گفت درودگری دانم و نقاشم و کنده گری و آهنگری نیز دانم. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). به اسطخر پارس کوهی است که آن را کوه نقشت گویند که همه صورتها و کنده گریها از سنگ خارا کرده اند. (فارسنامۀ ابن البلخی). و بر سر آن دکه از سنگ خارا سپید به خرط کرده چنانکه از چوب و مانند آن به کنده گری و نقاشی نتوان کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی). نقشبندان کن، به کنده گری بر درت کرده عمرخود سپری. اوحدی (از فرهنگ رشیدی). - کنده گری کردن، حکاکی کردن و قلم زنی نمودن. (ناظم الاطباء)
به معنی کنگره است که سازی باشد که هندوان نوازند. (برهان) (آنندراج). کنگره و سازی مر هندیان را. (ناظم الاطباء). زنبوره. و رجوع به زنبوره در همین لغت نامه شود، نوعی از بربط. (ناظم الاطباء)
به معنی کنگره است که سازی باشد که هندوان نوازند. (برهان) (آنندراج). کنگره و سازی مر هندیان را. (ناظم الاطباء). زنبوره. و رجوع به زنبوره در همین لغت نامه شود، نوعی از بربط. (ناظم الاطباء)
رنگرزی. شغل نیل گر. عمل نیلگر، کنایه از رویانیدن سبزه. (از فرهنگ فارسی معین). - نیل گری کردن، کنایه از سبزه رویانیدن باشد. (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج) : مدتی از نیل خم آسمان نیلگری کرد (آدم) به هندوستان. نظامی
رنگرزی. شغل نیل گر. عمل نیلگر، کنایه از رویانیدن سبزه. (از فرهنگ فارسی معین). - نیل گری کردن، کنایه از سبزه رویانیدن باشد. (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج) : مدتی از نیل خم آسمان نیلگری کرد (آدم) به هندوستان. نظامی
بدخواهی و دشمنی و بداندیشی. (ناظم الاطباء). عداوت. کینه توزی: کز سر کین وری و بدخویی درحق من دعای بد گویی. نظامی. کارگاه خشم گشت و کین وری کینه دان اصل ضلال و کافری. مولوی. رجوع به کین ور شود
بدخواهی و دشمنی و بداندیشی. (ناظم الاطباء). عداوت. کینه توزی: کز سر کین وری و بدخویی درحق من دعای بد گویی. نظامی. کارگاه خشم گشت و کین وری کینه دان اصل ضلال و کافری. مولوی. رجوع به کین ور شود
ینگی چریک. ینگی چری. سرباز نو غیرمنظم. سلطان محمودخان دوم در 1241 هجری قمری مطابق ماده تاریخ ’غزای اکبر’ این قوم را برانداخت. سپاهی پیاده که در سدۀ هشتم هجری ارخان پسر عثمان دومین سلطان سلسلۀ عثمانیان از جوانان مسیحی که به گروگان گرفته شده بودند تشکیل داد. این سپاه که تعلیم نظامی سخت دیده بود به صورت یک لشکر و سپاه کامل مدت چند سده وسیلۀ عمده فتوحات سلاطین عثمانی بود و عاقبت در سدۀ سیزدهم پس از ارتکاب شورش سلطان محمد (یا محمود) ثانی حکم انحلال آن داد و بیشتر آنان در میدان قسطنطنیه به قتل رسیدند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
ینگی چریک. ینگی چری. سرباز نو غیرمنظم. سلطان محمودخان دوم در 1241 هجری قمری مطابق ماده تاریخ ’غزای اکبر’ این قوم را برانداخت. سپاهی پیاده که در سدۀ هشتم هجری ارخان پسر عثمان دومین سلطان سلسلۀ عثمانیان از جوانان مسیحی که به گروگان گرفته شده بودند تشکیل داد. این سپاه که تعلیم نظامی سخت دیده بود به صورت یک لشکر و سپاه کامل مدت چند سده وسیلۀ عمده فتوحات سلاطین عثمانی بود و عاقبت در سدۀ سیزدهم پس از ارتکاب شورش سلطان محمد (یا محمود) ثانی حکم انحلال آن داد و بیشتر آنان در میدان قسطنطنیه به قتل رسیدند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
عمل کنداگر. نقاری. کنده گری. انتقار. نقر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حکاکی و کنده گری. (ناظم الاطباء) : به صورتگری دست برده ز مانی به کنداگری گوی برده ز آزر. فرخی. و رجوع به مادۀ قبل شود
عمل کنداگر. نقاری. کنده گری. انتقار. نقر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حکاکی و کنده گری. (ناظم الاطباء) : به صورتگری دست برده ز مانی به کنداگری گوی برده ز آزر. فرخی. و رجوع به مادۀ قبل شود
گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته لوله گلی ها. این گیاه در حقیقت یکی از گونه های خار تاتاری میباشد. گیاهی است علفی و پایا با برگهای متناوب و خار دار و بریده گلهای آن صورتی رنگ و شبیه گلهای خار تاتاری است. کنگر علفی است خود رو و در صحاری خشک و لم یزرع آسیا (از جمله ایران) و افریقا میروید. برگهای تازه این گیاه را در اغذیه بکار میبرند و مخصوصا از آنها خورش لذیذی تهیه میکنند گندل جندل کویب کعیب کعوب عقوب کنگر معمولی: کنگر چو بر آورد سر از خاک زمین گفت: خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم. (بسحاق اطعمه) یا کنگر بستانی. یا کنگر خر. گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته خار تاتاریها که پایاست و دارای ساقه ای بر افراشته میباشد و در حقیقت جزو گیاهان علفی با رشد زیاد محسوب است. ساقه اش نسبه محکم و پر خار و برگها یش نیز پر خارند. گلها یش قرمز متمایل به بنفش و گاهی دارای لکه های سفید است و بتعداد زیاد در انتهای متفرعات ساقه قرار دارند و بشکل گلوله های پر خاری میباشند. گیاه مزبور در اکثر صحاری لم یزرع و معتدل و کنار جاده ها بفراوانی میروید شکاعی طوبه کافیلو کنگر فرنگی وحشی. یا کنگر فرنگی. گیاهی است از تیره مرکبان که پایاست و دارای ساقه راست و شیار دار میباشد. منشا نخستین این گیاه را نواحی بحرالروم (مدیترانه) ذکر کرده اند ولی امروزه بمنظور تغذیه و استفاده های دارو یی در اکثر نقاط کشت میشود. ریشه آن حجیم و برگها یش بسیار بزرگ و منقسم و دندانه دار است. سطح فوقانی پهنک برگهایش سبز رنگ ولی سطح تحتانی آنها بعلت دارا بودن تار های سفید رنگ و فراوان پوشیده از کرک بنظر میاید. نهنج آن بزرگ و شامل گلهای لوله یی و برگه های مختلف الشکل میباشد. گلها یش بنفش و زیبا و میوه اش برنگ قهوه یی تیره و شفاف و دارای تار های سفید و متعدد در قسمت انتهایی است. قسمت قابل استفاده غذایی این گیاه بیشتر نهنج ضخیم و گوشت دار و برگه های اطراف نهنج است ولی از لحاظ مصرف دارو یی برگ و ساقه آن مورد توجه است حرشف انگینار انگنار قناریه. توضیح این گیاه در ایران کشت نمیشود ولی در بسیاری از ماخذ آنرا با کنگر معمولی که یکی از گونه های خار تاتاری است اشتباه کرده اند. کنگر فرنگی در عهد ناصر الدین شاه قاجار (نیمه دوم قر. 13 ه) بایران وارد شده. یا کنگر فرنگی وحشی. گیاهی است از تیره مرکبان که در حقیقت گونه خود روی کنگر فرنگی است. ارتفاعش بین 30 تا 40 سانتیمتر و ساقه اش دارای انشعابات بسیار است. این گیاه در افریقای شمالی و اروپا و آسیای غربی بفراوانی میروید خرشوف بری زند العبد انگنار وحشی کارلینا. یا کنگر کوهی کنگر. یا کنگر معمولی کنگر. منسوب به کنگر، صمغ کنگر کنگر زد. منسوب به کنگر: تو مردم کریمی من کنگری گدایم ترسم ملول گردی با این کرم ز کنگر. (فرخی)
گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته لوله گلی ها. این گیاه در حقیقت یکی از گونه های خار تاتاری میباشد. گیاهی است علفی و پایا با برگهای متناوب و خار دار و بریده گلهای آن صورتی رنگ و شبیه گلهای خار تاتاری است. کنگر علفی است خود رو و در صحاری خشک و لم یزرع آسیا (از جمله ایران) و افریقا میروید. برگهای تازه این گیاه را در اغذیه بکار میبرند و مخصوصا از آنها خورش لذیذی تهیه میکنند گندل جندل کویب کعیب کعوب عقوب کنگر معمولی: کنگر چو بر آورد سر از خاک زمین گفت: خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم. (بسحاق اطعمه) یا کنگر بستانی. یا کنگر خر. گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته خار تاتاریها که پایاست و دارای ساقه ای بر افراشته میباشد و در حقیقت جزو گیاهان علفی با رشد زیاد محسوب است. ساقه اش نسبه محکم و پر خار و برگها یش نیز پر خارند. گلها یش قرمز متمایل به بنفش و گاهی دارای لکه های سفید است و بتعداد زیاد در انتهای متفرعات ساقه قرار دارند و بشکل گلوله های پر خاری میباشند. گیاه مزبور در اکثر صحاری لم یزرع و معتدل و کنار جاده ها بفراوانی میروید شکاعی طوبه کافیلو کنگر فرنگی وحشی. یا کنگر فرنگی. گیاهی است از تیره مرکبان که پایاست و دارای ساقه راست و شیار دار میباشد. منشا نخستین این گیاه را نواحی بحرالروم (مدیترانه) ذکر کرده اند ولی امروزه بمنظور تغذیه و استفاده های دارو یی در اکثر نقاط کشت میشود. ریشه آن حجیم و برگها یش بسیار بزرگ و منقسم و دندانه دار است. سطح فوقانی پهنک برگهایش سبز رنگ ولی سطح تحتانی آنها بعلت دارا بودن تار های سفید رنگ و فراوان پوشیده از کرک بنظر میاید. نهنج آن بزرگ و شامل گلهای لوله یی و برگه های مختلف الشکل میباشد. گلها یش بنفش و زیبا و میوه اش برنگ قهوه یی تیره و شفاف و دارای تار های سفید و متعدد در قسمت انتهایی است. قسمت قابل استفاده غذایی این گیاه بیشتر نهنج ضخیم و گوشت دار و برگه های اطراف نهنج است ولی از لحاظ مصرف دارو یی برگ و ساقه آن مورد توجه است حرشف انگینار انگنار قناریه. توضیح این گیاه در ایران کشت نمیشود ولی در بسیاری از ماخذ آنرا با کنگر معمولی که یکی از گونه های خار تاتاری است اشتباه کرده اند. کنگر فرنگی در عهد ناصر الدین شاه قاجار (نیمه دوم قر. 13 ه) بایران وارد شده. یا کنگر فرنگی وحشی. گیاهی است از تیره مرکبان که در حقیقت گونه خود روی کنگر فرنگی است. ارتفاعش بین 30 تا 40 سانتیمتر و ساقه اش دارای انشعابات بسیار است. این گیاه در افریقای شمالی و اروپا و آسیای غربی بفراوانی میروید خرشوف بری زند العبد انگنار وحشی کارلینا. یا کنگر کوهی کنگر. یا کنگر معمولی کنگر. منسوب به کنگر، صمغ کنگر کنگر زد. منسوب به کنگر: تو مردم کریمی من کنگری گدایم ترسم ملول گردی با این کرم ز کنگر. (فرخی)